ساعتها بانو روی این نیمکتها منتظر بود تا من بعضی از کلاسهام که فقط آقایون بودن تموم بشه
ماشینمون رو معمولاً روبروی این ساختمون که مهمانسرای اساتید بود پارک می کردیم
پاتوقمون واسه استراحت بعد از کلاس و نماز اینجا بود روبروی کتابخونه ،که خیلی وقتها غذا رو هم اینجا باهم می خوردیم ،یه بار هم حراست دانشگاه گیر داد وبا دیدن شناسنامه هامون بیخیال شد
با نو بوسیله یکی از همکلاسیهام یه کارت سلف سرویس واسه خودش گرفته بود که واسه غذا مشکل نداشته باشیم طبقه بالا خانمها وپایین آقایون بودند خیلی وقتها امتحانات پایان ترم اینجا برگزار می شد
این فاصله بین نمازخونه وسلف سرویس هست که یه بار تو گرما وسطهاش دیگه نفسمون در نمی یومد یادش بخیر
روز آخر هم که تسویه حساب کردیم دقیقاً هوا اینجوری بود
در پایان از ریاست محترم اساتید وکلیه پرسنل دانشگاه تشکر می کنیم هم واسه همکاری با ما و هم اداره خوب کلاسها و دانشگاه
نظرات شما عزیزان:

ممنون. شاد باشید.
پاسخ:تو فکر نباش و مطمئن باش زودتر ما از سیمان خارج می شی تش تند
موضوعات مرتبط: "خاطـــرات" ، ،
برچسبها: